سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قدرت دانش، زوال ندارد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 87 اردیبهشت 26 , ساعت 2:53 صبح

 

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

 

روز بزرگداشت شاعر فرهیخته و بلندآوازه ی ایران زمین

خالق شاهنامه

فردوسی بزرگ

بر تمامی دوستدارانش مبارک باد

 

پی افکندم از نظم کاخی بلند

که از باد و باران نیابد گزند

همی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

نمیرم از این پس که من زنده ام

که تخم سخن را پراکنده ام

 

شاهنامه اثر بزرگ شاعر گرانقدر ایران زمین فردوسی است . کتابی که سی سال از عمر گرانبهای این شاعر بلندآوازه صرف نگاشتن آن شده است. به اعتقاد من شاهنامه بیش از آن که یک کتاب حماسی ـ اساطیری باشد یک راهنمای اعلای عرفانی برای طی طریق است.
کتابی است که به وضوح راه را از چاه می نماید و زیبایی را از زشتی جدا می کند و راه و رسم عاشقی و عشق بازی را به خوبی نشان میدهد. گذر رستم و اسفندیار از هفت خوان در واقع گذر از هفت شهر عشق ؛ گذر از هفت امتحان بزرگ الهی و گذر از هفت واد است که به شرط غلبه بر رذیلت های نفس از هر مرحله عبور می کنند. صد البته برای گذر از این وادی ها به وسیله ای همچون رخش رخشنده و چالاک نیاز است .
در آنجا که رستم سهرابش را پهلو می درد گواه آن است که برای رسیدن به معشوق ازلی باید از عزیزترین داشته هایت بگذری و فرزندت را در راه او قربانی کنی. برای گذر سیاوش از آتش بددلی و بداندیشی؛ به دلی پاک و خالص نیاز دارد تا هر چه آلودگی در نفس اوست در این روح زلال پاک شود. تیر دوشاخه ی گز که بر دیدگان اسفندیار می نشیند ترفند زال ئ سیمرغ نیست بلکه همان حرص و آز دنیایی اوست که چشمان دلش را از اون می گیرد . عاقبت هم نشینی ضحاک با ابلیس حاصلی جز روییدن مارهای نفسانی بر شانه های او ندارد .
و برای رسیدن به ذات ازلی نیاز به فقیر و فنا شدن دارد که حسادت های شغادهای دنیایی و نفسانی گاه و بیگاه بهانه  بزم رستم دل و جان  را فراهم میکند.

همه اینها اندک برداشت من ِناچیز از اقیانوس شاهنامه بوده است.

«علیرضا جنتی»

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ